قشقایی ها

کلیاتی از قشقایی ها در باره فرهنگ رسومات صنیع دستی تاریخچه بزرگان نقش قشقایی ها در طول تاریخ و .....

قشقایی ها

کلیاتی از قشقایی ها در باره فرهنگ رسومات صنیع دستی تاریخچه بزرگان نقش قشقایی ها در طول تاریخ و .....

قشقایی ها
بایگانی
نویسندگان

۲۴ مطلب توسط «مدیر قشقایی» ثبت شده است

نویسنده: فضل الله ظاهرفرد 

خسرو صولت قشقایی
خسرو قشقایی سیاست‌ مرد و از سران ایل قشقایی ایران بود. وی در ماجرای سمیرم نقش اصلی را بازی می‌کرد. در انتخابات دوره هشتم مجلس شورای ملی از فیروزآباد نماینده شد و به وکالت مجلس شورای ملی رسید. در جریان نهضت ملی شدن نفت از مصدق حمایت کرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد، همچون برادرانش، به خارج تبعید شد. تا سال ۱۳۵۷ در سوئیس
 زندگی می‌کرد و مدتی نشریه باختر امروز را منتشر می‌ساخت. او در سال ۱۳۶۱ به جرم جاسوسی، مبارزه مسلحانه علیه حکومت و اقدام علیه امنیت ملی محاکمه و در فیروزآباد فارس اعدام شد.

 

دوران زندگی
خسرو قشقایی متولد ۱۲۹۶ شمسی معروف به خسروخان، پسر چهارم صولت‌الدوله ایلخان قشقایی بعد از محمد ناصر، ملک منصور و محمد حسین بود.

ایل قشقایی به ‌طور تاریخی بزرگترین وقدرتمندترین ایل عشایری در استان فارس و مناطق همجوار آن بود و خانواده ی خسرو خان قشقایی حداقل در قرن گذشته رهبری این ایل را برعهده داشتند.

در دوره ی حکومت رضا شاه و تلاش برای گسترش فرمانروایی دولت مرکزی، صولت‌ الدوله قشقایی با دولت دچار اختلاف شد و به زندان افتاد و جان خود را در زندان از دست داد. پس از شورش نافرجام قشقایی‌ها به فرماندهی ملک منصور خان علیه دولت، خسرو قشقایی نیز همراه با دیگر برادرش محمد حسین خان مجبور به ترک کشور و اقامت در اروپا شد.

در جریان اختلافات شاه و محمد مصدق در سال ۱۳۳۲، نیز برادران قشقایی یعنی ناصرخان، ملک منصورخان، محمدحسین خان و خسروخان قشقایی به‌عنوان سران ایل قشقایی از مصدق حمایت کردند و به تنها نیروی مسلحی که به حمایت از محمد مصدق تفنگ بدست گرفت تبدیل شدند. به همین دلیل پس از سرنگونی دولت مصدق و استقرار دولت سپهبد زاهدی،برادران قشقایی که بعضاً املاکشان مصادره شده بود مجبور به جلای وطن و اقامت در اروپا شدند و خسرو نیز تا سال ۱۳۵۷ در سوئیس زندگی می‌کرد.

قشقایی‌ها و حکومت جمهوری اسلامی
با سقوط حکومت پهلوی، قشقایی‌ها هم با انقلاب همراه شدند و ناصر خان و خسرو خان قشقایی نیز به ایران و محل قدرت خود یعنی فیروزآباد شیراز برگشتند و با استقبال گسترده ی عشایر قشقایی روبرو شدند. حتی خسرو قشقایی از حوزه قیر برای مجلس انتخاب شد اما اعتبار نامه ی وی تصویب نشد.

خسرو سیف دبیر کل حزب ملت ایران معتقد است که تا زمانی که آیت اله ربانی شیرازی زنده بود رابطه ی حکومت با قشقاییها خوب بود اما پس از اینکه وی در یک تصادف مشکوک کشته شد، حکومت فشار و تعرض بر قشقایی‌ها را آغاز کرد و آن‌ها هم به همین دلیل به کوه زدند و بر حکومت شوریدند. ولی اندکی پس از مهاجرت ناصر خان به خارج، خسرو خان بازداشت شد.

 

بازداشت و محاکمه
خسروخان قشقایی متهم به همکاری با دریادار مدنی استاندار وقت خوزستان علیه امنیت کشور شد و در سال ۱۳۶۱ در شیراز دستگیر شد. خسرو سیف معتقد است خسرو خان مدتی در کوه مقاومت کرد بعد به شیراز آمد و در منزل یکی از قشقایی‌ها لو رفت و بازداشت شد و از آنجا که در آن زمان در رأس اداره اطلاعات شیراز افرادی همچون مصطفی کاظمی و عالی خانی (متهمان پروندهٔ قتل‌های زنجیره‌ای در سال ۱۳۷۷) بودند وی را شکنجه و بعد اعدام کردند.

بدین ترتیب که پس از بازداشت، یک مصاحبه با رسانه‌ها برای خسرو خان قشقایی ترتیب داده شد و وی در این مصاحبه به وابستگی به آژانس‌های جاسوسی خارجی اعتراف کرد و بعد از آن به جرم جاسوسی محاکمه و به جوخه ی آتش سپرده شد. این رویداد همزمان بود با بازداشت، محاکمه و اعدام صادق قطب زاده وزیر خارجه حکومت جمهوری.صادق قطب زاده در ۲۴ شهریور اعدام شد و خسرو خان قشقایی ۹ مهر یعنی ۱۳ روز بعد.

اتهامی که به خسروخان قشقایی وارد شد «مبارزه مسلحانه علیه حکومت» عنوان شد. حکومت معتقد بود خسرو خان قشقایی با حمایت محافل بیگانه اقدام به جمع‌آوری نیرو و تحرکات مسلحانه در رویارویی با انقلاب و جمهوری اسلامی کرده‌ است.اما وی همانند برخی از مخالفانی که در آن سال‌ها اعدام شدند فرصت دفاع از خود در یک دادگاه علنی را پیدا نکرد.

حکم اعدام ایلخان قشقایی‌ها در فیروز آباد فارس کانون قدرت ایل قشقایی به مورد اجرا گ


ذاشته شد.

aherfard.persianblog.ir
  • مدیر قشقایی
من حیرانام چرخ فلک اَلیندن ازل گؤندن خلقی دردَه سالان‌دیر
بیرین گؤررَنگ اوزاق سالوب ائلیندن بیرین غمخوار اِدیب اوتا یانان‌دیر
بو دؤنیادا هر کیم گؤردؤم بیر حالدا هِچ گؤرمَه‌دیم کج‌خیالی دؤز یولدا
نؤچه عاشق هنوز گؤزی گؤی خالدا قوجا عارف شیلال بویی کمان‌دیر
هر کیمی که دلبر یوخو، دل یوخو باغچادیر کی خار واری‌دیر، گؤل یوخو
کیمسه‌ای کی خوشلوق اونا یول یوخو یاتان بختی هر دیارا گمان‌دیر
بیرین گؤررَنگ بختی‌یاردیر کامگار هر دم اونونگ عیش و نوشی برقرار
بیزَه بهره آغساق اِشَک طلبکار اوندان سورا یامان آرواد طوفان‌دیر
مظلوم چکَر رنج و محنت انتظار ظالم تاپار خلق مالی‌نان اعتبار
ناکس بولور نیرنگ‌اینن اقتدار دؤز یولونان سلطان اولماق یالان‌دیر
محسن دییَر شیرین عمرؤنگ باش اولور نازبالیشینگ بیردن اینچه داش اولور
یاخچی یامان راز و رمزینگ فاش اولور غافل اولمادؤنیا خواب گران‌دیر


  • مدیر قشقایی

اؤزؤنگه بیر ایگنه وور، اؤزگه‌یه بیر جوالدوز.[۵]

ائوینگی تمیس ساخلا قوناق گلر، اؤزؤنگؤ تمیس ساخلا اؤلؤم گلر.[۶]

ایت‌اینن یولداش اول؛ چوماغی الدن یئره قویما.[۷]

آیش وختینده چلاقام؛ ییَنده قلچماق.[۸]

بیچاق اؤزین کسمز.[۹]

تات گچیسیننگ قرخیمچلیگ اؤرگَنیر.[۱۰]

تاری ایسته‌یه نی قورد یئمز.[۱۱]

توتینگ شرفِه قِردِه طَنَفِه.[۱۲]

خروسونگ قویروغینا اینا نما، تیلکینینگ آندینا.[۱۳]

خوش‌حساب آدام، قاضی قاپسینا گئدمز.[۱۴]

قَلبِر قیلانا دِیِر ایکِه دلیگ وارینگ دِر.[۱۵]

گئری‌دن گلنینگ ایکه داش النه.[۱۶]

وراج کؤپک اِیه‌سئنه قوناق بولار.[۱۷]

هر کسینگ هی وای.[۱۸]

تاره بیمش اشگه شاخ ور میسه

قیزم سنه دیرم گلینم سن اشد

قیچینگ اوزاد یور قانیگ بابه

الم نچه قیریلرده که کج بیته

الاهم بیر بیرم

قرخان گزه چپ دیر

مالینگ گز له قنشسینگ اغیره ادمه

فنشه ایمید نه قالان شام سز فالار

بیر آلانان ایکی الان ماز

جان چکنگ جانیگ چیخ میه

  • مدیر قشقایی

طایفه‌ها

خوانین طایفه کشکولی و فرزندانشان در دوران رضاشاه

اتحادیه ایلی قشقایی از پنج[۷۸] طایفه بزرگ تشکیل شده‌بود.

این طایفه، طایفه فرمانده اتحادیه ایلی قشقایی است. ایشان در اصل کارگزاران و جنگاورانی بودند از طایفه‎های دیگر که جهت انجام کارهای ایلخانیجمع‎آوری شدند. در دوره رضاشاه که بسیاری از قشقایی مجبور به ترک زندگی عشایری شدند، افراد دیگر طایفه‎ها به طایفه قدرتمند عمله پیوستند و از این رو پس از کنار رفتن رضاشاه، جمعیت طایفه دوبرابر شد. پس از آن نیز محمدناصرخان، ایلخانی قشقایی، بسیاری از طایفه‎های را که در نتیجه سیاست‎های خشن رضاشاه، کلانترهای خود را از دست داده‎بودند، بخشی از طایفه عمله کرد.[۷۹]

فارسیمدان‌ها معتقدند که اصل آنها از طایفه خلج می‌باشد و قبل از نقل مکان به جنوب ایران، در منطقه خلجستان اقامت داشته‌اند. این طایفه از اواخر قرن شازدهم میلادی، در فارس حضور داشته است.[۸۰]

نام این طایفه را برگرفته از سکونتگاه تابستانی‌شان یعنی دره‌شور می‌دانند، به ایشان همچنین دره‌شولی نیز می‌گویند که مینورسکی معتقد است که با قوم شول ارتباط دارد. ایشان را بازماندگان جنگاوران قزلباشی می‌دانند که در زمان شاه عباس بزرگ به منطقه آورده‌شده‌اند و در دوره کریم‌خان زند به اتحادیه ایلی قشقایی پیوسته‌اند. ایشان بزرگترین پرورش‌دهندگان و صاحبان اسب در میان قشقایی‌ها بودند، در نتیجه سیاست‌های رضاشاه دره‌شوری‌ها نزدیک به ۸۰ تا ۹۰ درصد اسب‌هایشان را از دست دادند.[۸۱]

این ایل از پرجمعیت‌ترین طوایف قشقایی است که در پرورش و نگهداری دام مهارت فراوان دارند. طایفه شش بلوکی اغلب دارای تیره‌های بسیار قدیمی و از همان ترکان عراقی یعنی مهاجران اولیه می‌باشد.[۸۲]

طایفه «کشکولی» احتمالاً از اقوام ترک بوده و پس از سقوط سلسله زندیه در اواخر قرن هجدهم گروه‌هایی از کردها و لرها را به خود جذب کرده است. ریشه خانواده‌های حاکم بر این طایفه (کلانتر) این طایفه به زندیه بر می‌گردد. در سال‌های قبل از جنگ جهانی اول کلانتران و خوانین طایفه کشکولی از دولت انگلستان حمایت کردند و پس از جنگ جهانی اول، صولت الدوله کشکولی‌ها را تنبیه کرد. او کلانتران کشکولی را که به مخالفت با او برخاسته بودند عزل کرد و قدرت طایفه کشکولی را تنزل داد. از این پس دو گروه را از طایفه کشکولی جدا کرد و به آنها هویت طایفه‌های مستقل داد. این دو گروه «قراچه‌ای» و طایفه کشکولی کوچک نام گرفتند. باقی‌مانده طایفه کشکولی، تحت نام طایفه کشکولی بزرگ خوانده می‌شوند.

  • مدیر قشقایی

نامداران

  • از مشاهیر ایل قشقایی، اسماعیل خان قشقایی معروف به صولت‌الدوله سردار عشایر است (متولد ۱۲۵۷شمسی/۱۲۹۵ قمری). سابقه مبارزات وی در دوران مشروطه و همچنین در جنگ با نظامیان انگلیسی در جنگ جهانی اول بسیار قابل توجه‌است. وی از ایلخان‌های صاحب نام قشقایی است که نقش مهمی در تاریخ ایل قشقایی و همچنین در وقایع سیاسی کشور داشته است. صولت‌الدوله در شانزدهم مهر ۱۳۱۱ در زندان قصر تهران درگذشت.[۷۴]
  • یکی دیگر از شخصیت‌های به نام، جهانگیرخان قشقایی از طایفه دره‌شوری (متولد ۱۲۰۶ خورشیدی/۱۲۴۳ قمری) است که تا ۴۰ سالگی همراه ایل کوچ می‌کرده و از تحصیلات مکتبی ابتدایی برخوردار بوده‌است. او در سفر به اصفهان برای تعمیر سه‌تار خود با فردی برخورد می‌کند که به او توصیه می‌کند دنبال علم برود. از شاگردان برجسته وی می‌توان به محمدعلی شاه‌آبادی، آیت الله بروجردی، سید حسن مدرس، نخودکی اصفهانی و... اشاره کرد. وی در سال ۱۲۸۹ شمسی (۱۳۲۸ قمری) درگذشت و در «تخت فولاد اصفهان» به خاک سپرده شد.[۷۵]
  • حاج ایازخان قشقایی نویسنده سفرنامه حج و عتبات عالیات در دوره احمدشاه قاجار (نویسنده اولین سفرنامه قشقایی) از دیگر مشاهیر قشقایی است. وی مشاور و معتمد اسماعیل خان صولت الدوله قشقایی و از مشاهیر قشقایی در دوران جنگ جهانی اول به شمار می‌رود. او متولد ۱۲۸۷ قمری (۱۲۴۸ خورشیدی) بوده و در سال ۱۳۵۸ قمری (۱۳۱۸ خورشیدی) درگذشته‎است.[۷۶]
  • محمدابراهیم متخلص به مأذون قشقایی، شاعر صاحب نام قشقایی از تیره قادرلو بوربور طایفهٔ عمله می‌باشد. او متولد سال ۱۲۴۶ قمری است و در سال ۱۳۱۳ قمری فوت نموده است. ماذون اشعار عارفانه و عاشقانه به زبان‌های فارسی و ترکی قشقایی دارد و شهباز شهبازی (گردآورنده اشعار شعرای قشقایی) او را بزرگترین شاعر قشقایی می‌داند.
  • مدیر قشقایی

صنایع دستی

از مهمترین صنایع دستی مردم قشقائی می‌توان به قالی‌بافی، گلیم‌بافی، جاجیم‌بافی، گبه بافی و همچنین بافته‌های رِند و بافته‌های «چرخ» اشاره کرد. به طور کلی تولید دستبافته‌ها از مرحله ابتدایی تا آخرین مرحله به دست زنان صورت می‌گیرد.[۶۰] علاوه بر این‌ها، فعالیت‌های دستی دیگری مانند طناب بافی، چیق بافی و ... (برای تولید لوازم مصرفی) نیز به وسیله قشقایی‌ها انجام می‌شود که در مبحث پیشه‌های مردم قشقایی به آنها اشاره شد.

قالی قشقایی
چنته
قالی بافی

قالیقالی قشقایی مشهورترین قالی دست باف در بین ایلات و عشایر ایران است.[۶۱] فرش‌های قشقایی معمولاً به طریق «ذهنی بافی» بافته می‌شود و بافندگان ایلی نقوش را تکرار می‌کنند بدون آنکه از نقشه استفاده کنند. بافندگان تازه‌کار از سرمشق‌هایی کمک می‌گیرند که «دستور» نامیده می‌شود. دار قالی ایل قشقایی مانند سایر عشایر افقی است (بر خلاف دارهای روستایی که معمولاً عمودی هستند). رنگ قالی‌های قشقایی کاملاً متنوع است و به سلیقه و خواست بافنده ارتباط دارد. از نقش‌های مشهور می‌توان به کله‌اسبی، ماهی‌درهم، شاه‌پسند، ترمه‌گل، وزیرمخصوص،محرمات، قزل‌قیچی اشاره نمود. قالی‌های قشقائی اکثراً نرم و تا اندازه‌ای ظریف و نازک هستند و وجه تمایز آنها با سایر فرش‌ها نیز همین صفات است.[۶۲]

چَنته: چنته یا آینه دان یکی از دستبافت‌های عشایر قشقایی فارس است که توسط زنان بافته شده و از آن به عنوان کیسه یا کیف جهت حمل وسایل شخصی نظیر پول، توشه راه، فشنگ و... استفاده می‌شود. دختران و زنان عشایر از همان کودکی بافت چنته را فرا گرفته و هنگام رسیدن به سن ازدواج برای خانواده‌های خود چنته‌های مرغوب می‌بافند.[۶۳] کیسه ای مربع شکل درابعاد۳۰در۳۰ بافته می‌شود که به آن گمپل‌هایی برای زیبایی کارافزوده می‌شود و در آن مواد ضروری بین راه و خوراکی مخصوصاً نان گذاشته می‌شود و اغلب آنهااز جنس قالی است. البته تعدادکمی ازآن‌ها به صورت رند وشیشه درمه هم بافته می‌شود.[۶۴]

گلیم‌بافی
گلیم قشقایی

گلیمگلیم قشقایی به عنوان روانداز و برای تزئین چادر بافته می‌شده است و در آن معمولاً از رنگ‌های تند و روشن استفاده می‌شود[۶۵]گلیم قشقاییداراری برش چاک‌دار بوده و گاه در آنها از تارهای نخی و پشم طبیعی قهوه‌ای استفاده می‌شود. عشایر قشقایی تنها ایلی هستند که هم از نخ و هم از پشم برای بافتن گلیم استفاده می‌کنند. بطور سنتی گلیم‌ها از پشم بافته می‌شود به جز در هند که از نخ برای بافتن گلیم استفاده می‌شود.[۶۶]

مهمترین تولید کننده گلیم در بین قشقایی‌ها، دره شوری‌ها هستند. عمده‌ترین نقش‌مایه‌های گلیم قشقایی، لچک ترنج و محرمات است. گلیم قشقایی در آبان سال ۱۳۹۲ موفق به دریافت نشان اصالت یونسکو شد.[۶۷]

جاجیم‌بافی
<جاجیم>

جاجیم: مردم قشقایی جاجیم را برای پوشاندن رختخواب و اثاثیه درون چادر استفاده می‌کنند. جاجیم‌های کوچک به عنوان روانداز نیز کاربرد دارد. جاجیم به رنگهای مختلف بافته می‌شود و رنگ‌های روشن در بافت آن بیشتر به کارمی رود. معمولاً تار و پود آن هم رنگ است. نقوش جاجیم که برای تزیین آن به کار می‌رود عبارتند از نقش شطرنجی، نقش کنگره، نقش موازی، نقش لوزی و غیره.[۶۸] مواد اولیه جاجیم از پشم است و بافت آن شبیه گلیم است، با این تفاوت که جاجیم در چهار تخته بافته می‌شود و پس از بافتن به هم متصل و دوخته می‌شود.

خوابگاه یا مفرش: خوابگاه یا «مفرش» به شکل مکعب مستطیل و معمولاً از جنس جاجیم و رنگارنگ است. اندازهٔ تقریبی آن ۸۰×۸۰×۱۵۰ سانتیمتر است و به‌وسیله بندهای چرمی و قلابهای (نر و ماده) بسته می‌شود. خوابگاه دو دستگیره چرمی در دو طرف دارد. عشایر قشقایی از مفرش برای جای دادن رختخواب و البسه استفاده می‌کنند. مفرش از وسایل اصلی هر سیاه چادر و هر خانواده ایلی است.[۶۹]

گبه بافی
گبه

گَبهگَبِّه[یادداشت ۳] یا «قالیچه خرسک» نوعی قالی گره بافته (معمولاً درشت بافت) است که در اندازه کوچک توسط عشایر قشقایی بافته می‌شود. گبهپرزهای بلند دارد و در بافت آن شمار پود بیشتری به کار می‌رود که تأثیر چشمگیری بر نرمی گبه می‌گذارد. تعداد پود برخی از گبه‌ها گاهی از سه تا هشت پود در هر رج و بلندی پرزها تا یک سانتی‌متر هم می‌رسد. در گبه‌های قشقایی برخلاف گبه‌های سایر نواحی ایران که خودرنگ است، بافنده از رنگ‌ها و نقش‌های متفاوتی استفاده می‌کند. البته گبه‌هایی با نقش ساده با زمینه‌ای یکرنگ یا رنگهای محدود نیز بافته می‌شود. از نقش‌های مورد علاقه مردم قشقایی نقش شیر است که علاوه بر اهمیت باستانی این نقش مظهر جوانمردی است و بی ارتباط با وجود شیر در منطقه کامفیروز و دشت ارژن فارس نیست. نقش‌های لچک ترنج، ستاره، نقش خشتی و نقش حیوانات مختلف نیز در گبه بافی کاربرد دارد. گبه‌های قشقایی تمام پشم هستند و تار آنها نیز پشمی است.[۷۰]

چَرخ بافی

چرخ بافی یکی از انواع دست بافته‌های عشایر قشقایی است. در چرخ بافی، تارها به وسیله دوجفت (چهار عدد) کمان بالا و پایین شده و پس از بازشدن دهانه، پودهای الوان عبور داده می‌شود. یک پود (زمینه) همواره در عرض بافته حرکت می‌کند، و دو عدد پود رنگی با تغییر محل دوجفت کمان فوق‌الذکر و جابجا شدن تارها (تعویض دهانه) نقوش را پدیدار می‌نمایند. نقوش از به هم پیوستن لوزی‌های رنگی به وجود می‌آیند. تارها از جنس نخ پنبه‌ای پُر تاب و سفید، و پودها از الیاف الوان پشمی می‌باشند. موارد کاربُرد آن در نزد عشایر تهیه وسیله‌ای برای حمل و نقل اثاثیه، زیراندازی سبک و سیار مصارف محلی می‌باشد.[۷۱] تعداد زیادی از لوازم کاربردی و مصرفی دست باف عشایر قشقایی، از طریق چرخ بافی تولید می‌شود.

تیردان: کیسهٔ بلند پشمی می‌باشد که درابعاد ۲۵در۶۰ یا ۳۰در۸۰ بافته می‌شود و در آن از طرح چرخ بافت استفاده می‌شود و در آن وسایلی مانند:سیخ کباب،جاروی نان، آبزن، وسایل نان پزی، نان برگردان ووسایل ریسندگی مانند پره و دوک گذاشته می‌شود.

نمکدان یاتوبره نمک: کیسه‌ای پشمی می‌باشد که به صورت چرخ‌بافت بافته می‌شود و قسمت دهان آن باریک و۲۰سانتی‌متر و قسمت پایینی آن تقریباً ۵۰ سانتی‌متر بوده و در آن نمک می‌ریزند و آن را به گوشهٔ چادر می‌آویزند تا رطوبت نگیرد.

جوال: کیسه‌ای ازجنس پشم درابعاد ۶۰در۸۰ و طرح چرخ‌بافت بافته می‌شود و دو دستگیرهٔ محکم در دو طرف برای جابه جایی آن گذاشته می‌شود و در آن موادی چون: جو، برنج، آرد وحبوبات گذاشته می‌شود و در خانواده‌های کم‌بضاعت به جای جوال از خورجینی به نام خوره استفاده می‌شود که از نوع چرخ‌بافت هم ساده‌تر بافته می‌شود.

بَلَدان: به صورت یک کیسهٔ بلندی بافته می‌شود که درآن تیرنان پزی، انبر، دوک نخ تابی، پرهٔ نخ ریسی، نان برگردان و... گذاشته می‌شود.[۷۲]

رِندبافی

«رِند» نوعی گلیم بسیار ریزبافت است که به آن «سوزنی» هم می‌گویند. شیوه بافت آن مانند ورنی و شیرکی پیچ به طریق پودپیچی است. این بافته، جنبه خودمصرفی دارد و به علت وقت گیر بودن، تنها در مناطق قشلاقی ایل بافته می‌شود. در این نوع بافته به علت پودپیچی به دور تارها و استفاده از پود نازک و قطع نکردن پودهای اضافی، بافته‌ای که به دست می‌آید یک رو بوده و می‌توان پودهای اضافی را دید. رنگ این نوع بافته معمولاً تیره و روشن و نقوش آن همان نقوشی است که در قالی و گلیم به کار می‌رود. به دلیل سختی و زمان بر بودن، معمولاً فرش‌های بزرگ را با این طرح‌ها نمی‌بافند و صنایع دستی کوچکتر مانند چنته،خورجین، نمک‌دان، تیردان وگاهی مفرش (حوابگاه) را به این روش می‌بافند

  • مدیر قشقایی

برخی از پیشه‌های مردم

پرورش دام

ایل قشقایی و جامعه عشایر سیار فارس، یک جامعه مولد می‌باشد که با کمترین توقع و امکانات بیشترین تولیدات و بازدهی را دارد. پرورش دام (گوسفند بز) از مهمترین پیشه‌های ایل قشقایی به شمار می‌رود که به واسطه آن، سالانه هزاران تن گوشت قرمز، انواع فراورده‌های لبنی، پشم گوسفند و موی بز تولید می‌شود. عشایر استان فارس ۷/۵ میلیون هکتار (۶۷درصد عرصه‌های مرتعی استان) را در اختیار دارند.[۵۲]

تولید محصولات کشاورزی و باغی مورد نیاز

قشقائی‌ها در سردسیر و گرمسیر به کشاورزی و باغداری می‌پردازند. محصولات آنها گندم، جو، برنج، حبوبات، سبزی، مرکبات و خرما است. زنان در همه کارها با مردان همکاری می‌کنند. پس از برداشت محصول و پرداخت حق مالکانه، زنان بقیه محصول را در خورجین‌ها و جوال‌ها ذخیره می‌کنند یا به فروش می‌رسانند.[۵۳]

امورات منزل و تولیدات لبنی

تمام کارهای خانه به عهده زن هاست. دختران و زنان ایل هر صبح از کوه و دشت، هیزم سوخت خود را گرد آوری می‌کنند و پس از آن از رودخانه یا چشمه، مشک‌های آب را پر می‌کنند و به پشت می‌گیرند و به چادر می‌آورند. سپس گندم و برنج را در هاون‌های چوبی به نام «دیوَک» می‌کوبند و پوست آنها را می‌گیرند. هنگام کوبیدن، آهنگ ویژه‌ای را زیر لب زمزمه می‌کنند که آهنگ «برنج کوبی» نامیده می‌شود. پس از آن آرد را خمیر و چانه می‌کنند و از آن نان می‌پزند. نان را روی ساج‌های فلزی می‌پزند. نخست ساج را روی اجاق جلوی چادر گرم می‌کنند؛ و سپس چانه‌های خمیر را روی «نان بند» پهن می‌نمایند و روی ساج می‌اندازند تا پخته شود. تمام خوراک‌های گوناگون دیگر نیز روی همین اجاق‌های جلوی چادر تهیه می‌شود.[۵۴] زنان از شیر انواع لبنیات شامل کره، ماست،کشک، قره قروت، سرشیر و جز آن تهیه می‌کنند. ماست را در مشک هایی[یادداشت ۲] که به سه‌پایه چوبی متصل است می‌آویزند و آنقدر تکان می‌دهند تا کره و دوغ بدست آید.

صنایع پوستی

مردم ایل از پوست گوسفند به عنوان ظروف و کارهای دیگراستفاده می‌کنند. مواردی که درآن ازپوست گوسفنداستفاده می‌شود مثل مشک آب، خیگ روغن، خیگ ماستینه وکیسهٔ حبوبات ومشک دوغ زنی استفاده می‌کنند. برای تهیهٔ مشک آب پس از تمیز کردن پوست و دوختن قسمت‌های مورد نیاز آن سپس در جفت یا پوست بلوط خیسانده تامحکم شود و بوی آن گرفته شود. برای تهیه مشک دوغ زنی که سخت‌تر از مشک آب است پس ازتمیزکردن موهای آن، سپس آن رادرآب نمک ودوغ میخوابانندوسپس کم‌کم لایهٔ روی آن را می‌تراشند وآن را دود می‌دهند.[۵۵]

تولید پوشاک و دست بافته‌های ضروری

کار دیگر زنان قشقایی، بافت پوشاک و همچنین دست بافته‌ها و مایحتاج مرتبط با آنها است. زنان و دختران نخست پشم گوسفند را با دوک می‌ریسند و پس از آن که آنها را رنگ کردند به صورت کلاف برای بافت آماده می‌سازند. دستباف‌ها، با دارهای زمینی و با شانه فلزی که «کرکیتْ» نامیده می‌شود بافته می‌شود. در هر دستگاهِ بافت چند تن از زنان و دختران، مدت یک یا دو ماه کار می‌کنند تا یک قطعه جاجیم یا گلیم زیبای قشقایی به وجود آوردند. نخست کلاف‌ها را سراسر دار می‌کشند و از یک سو شروع به بافتن و طرح انداختن می‌کنند. دوخت پوشاک خانواده نیز به عهده زن هاست و به‌همین جهت مادران وظیفه دارند که دوزندگی را مانند بافت جاجیم و گلیم و قالی به دختران خود بیاموزند.[۵۶] پشم ریسی: درانتخاب پشم برای رنگ آمیزی از خوش‌رنگ‌ترین رنگ‌هاازجمله:سبز، سیاه، بور و سفید استفاده می‌شود و برای استحکام بیشتر قبل ازاینکه آن را بریسند پشم‌ها را می‌زنند تا موادخارجی آن از بین برود که برای این کار بااستفاده از دست آن را رشته رشته می‌کنند و سپس آن را با چوبک‌های باریکی می‌زنند تا صاف و باز شود. سپس آن را به شکل لوله درآورده و کلاف می‌کنند و شروع به ریسیدن می‌کنند. برای ریسیدن آن ازوسیله‌ای به نام پره استفاده می‌کنند. پره میله‌ای فلزی است که چهارتیره از جنس شاخ گوسفند می‌باشد که با چرخاندن این دستگاه ساده عمل ریسندگی صورت می‌گیرد. طناب بافی: این نوع دست بافته درایل مصرف زیادی دارد و برای بستن دام، محکم کردن وسایل بر پشت حیوانات و طناب‌های تزئینی از پشم و موی بز استفاده می‌شود. برای هرنوع کاری از طناب مخصوص به خوداستفاده می‌شود. برای بستن دام ازطناب معمولی وبرای زین اسب ازطناب پهن وبرای گردن اسب ازطناب چهارگوش وبرای بستن دام و شتر از طناب هشت لای بیضی شکل استفاده می‌کنند. درعروسی هاطناب‌های ظریفی که از موی سیاه و سفید بز بافته می‌شود و به آن رشمه گفته می‌شود به عروس داده می‌شود. بافت و تولید برخی ملزومات روزمره نظیر کاه کش و آب کش نیز در شمار وظایف زنان قشقایی است. کاه کش جوال بزرگی است که ازموی بزبافته می‌شوند و در آن علوفه دام‌ها و اسب‌ها و بعضی مواقع برای نگهداری پشم گوسفندان ازآن استفاده می‌شود. آب کش، خورجین بزرگی است که از موی بز بافته می‌شود و برای حمل مشک آب کاربرد دارد.[۵۷]

سوارکاری و شکار

کوچ و حمل و نقل بخش مهمی از زندگی قشقایی‌ها را تشکیل می‌دهد. وسیله حمل و نقل و سواری قشقائی‌ها در ییلاق و قشلاق اسب، قاطر و الاغ است و از شتر بیشتر برای بارکشی استفاده می‌شود. در قدیم تنها خان‌های قشقائی برای سواری از اتومبیل هائی مانند جیپ و لندرور استفاده می‌کردند اما امروزه بیشتر قشقایی‌ها اتومبیل دارند که برای سواری و حمل و نقل از آنها استفاده می‌کنند. یکی از سرگرمی‌های مردان قشقائی در اوقات بیکاری شکار پرندگان و جانوران دیکر است که به‌وسیله تفنگ انجام می‌گیرد. قشقائی‌ها به شکار، تیراندازی و سواری بسیار علاقه‌مندند و بیشتر آنان در این فن مهارت زیادی دارند. در بین پرندگان، کبک و تیهو برای شکار محبوبیت زیادی دارد.[۵۸]

سایر پیشه‌ها

قشقائی‌ها بیشتر نیازمندی‌های روزانه خود را محدود و آسان می‌کنند و به‌وسیله خود ایل مرتفع می‌سازند. مثلاً آرایشگران بومی، گذشته از آرایشگری نوازندگی را نیز به عهده دارند و در جشن‌ها و عروسی‌ها ساز می‌زنند و می‌خوانند. ختنه کردن کودکان نیز کار آرایشگران است.

  • مدیر قشقایی

پوشش

در آغاز قرن بیستم قشقایی‌ها اتحادیه ایلی ای بودند با مردمی با ریشه‌های قومی گوناگون، آنها عمدتاً عشایر دامداری بودند که بین نواحی گرمسیر و سردسیر زاگرس جابجا می‌شدند. ایشان لباس خاص خود را با استفاده از کالاهایی که از بازار می‌خریدند و همچنین تولیدات صنعتگران روستایی و شهری می‌دوختند.[۵۱]

لباس مردان قشقایی:

لباس مردان قشقایی پس از ۱۳۲۰
کلاه دوگوشی عرضه شده توسط محمدناصرخان قشقایی

در قرن نوزدهم، مردان عادی ایل شلوارهای دمپا گشاد (تنبان)، پیرهن‌های بی یقه (قیناق)، عبایی بلند (ارخالق) که با شال محکمش می‌کردند و قبای نمدی گرم (کپنک) می‌پوشیدند. ایشان کلاه نمدی سیاه گردی (برک) نیز بر سر می‌گذاشتند. تفنگ، چاقو، خنجر، شمشیر و چماق نیز از مهمترین قسمت‌های آراستگی مردان به شمار می‌آمد. در حالی که در شهرها خاصان قشقایی به ویژه عالی مقامانشان لباسی شبیه به خاصان قاجاری می‌پوشیدند: پیرهن بی یقه، عبای بلند و کلاه پوستی بلند و دواری که گاه سرش تخت بود.[۵۱]

در آغاز قرن بیستم مردها پیراهن بی یقه سفید، شلوار گشاد سیاه که دم پایشان جمع شده بود، قبایی که جلویش با کمربند بسته می‌شد، و کلاه کوتاه و گرد نمدی می‌پوشیدند. بعضی مردها نیز ژاکت‌های پوستی و جلیقه‌های نمدی می‌پوشیدند. پاپوششان نیز مانند همه ایران گیوه(ملکی) بود. برای جشن‌ها، شکار و جنگ مردها عبای نازکی به نام چوقا می‌پوشیدند. بستن قطار فشنگ نیز مایه مباهات بود. مردهای طوایف گوناگون قشقایی بر اساس کمربند و شیوه بستن قطار فشنگشان قابل تشخیص بودند.[۵۱]

از ۱۳۰۷ که رضاشاه پوشیدن لباس‌های محلی را ممنوع کرد تا ۱۳۲۰ که مجبور به استعفا شد، مردان قشقایی از پوشیدن قبا، کمربند و کلاهشان منع شدند. ایشان مانند تمامی مردم ایران (به جز روحانیون) مجبور به پوشیدن لباس‌های غربی شدند. پس از ۱۳۲۰ قشقایی‌ها به پوشیدن لباس‌های گذشته‌شان روی آورند با این تفاوت که آرخالق به لباس مهمانی تبدیل شد و چوقا ورافتاد. در همین زمان ناصرخان قشقاییکه از زندان رضاشاه گریخته بود و در پی ایفای نقش مؤثری در مقام ایلخانی ایل قشقایی بود، کلاهی جدید (دوگوشی) به قشقایی‌ها عرضه کرد که در رنگ‌های نخودی، مازویی و خاکستری، از نمد ساخته می‌شد. این کلاه به سرعت توسط مردان قشقایی پذیرفته شد و به سمبلی از قدرت، خودمختاری و هویت قشقایی‌ها بدل شد.[۵۱]

لباس زنان قشقایی: در قرن‌های نوزدهم و بیستم لباس زنان قشقایی شبیه لباس دیگر زنان عشایر جنوب غربی ایران بود. ایشان این لباس را تا ۱۹۷۰ حفظ کرده‌اند و تا ۱۹۹۰ با تفاوت‌هایی هنوز می‌پوشیدند. لباس زنان قشقایی با رنگارنگی و تنوع اش شناخته می‌شود. زن‌ها دامن چند لایه (شلیته، تنبان)، تونیک (قیناق) با شکاف در دو سمتش و ژاکت کوتاه (ارخالق) می‌پوشند. بر روی کلاه‌های کوچکشان (کلاقچه) نیز تور روسری مانندی (چارقد) می‌پوشند. پس از ۱۳۲۰ به لباس زن‌های قشقایی، پیشانی بند ابریشمی ای (یاقلق، قالاق) نیز اضافه شد که دور سرشان (روی چارقد) می‌پیچیدند. جواهرات (گردنبند، سنجاق چارقد، گوشواره و النگو) نیز وابستگی و ثروت خانوادگی را می‌نمایانند. زنان طوایف گوناگون قشقایی معمولاً با لباس، پیشانی بند و رنگ‌های لباسشان شناخته می‌شوند. زنان قشقایی هیچ‌گاه صورتشان را نمی‌پوشاندند. در قرن اخیر تا انقلاب ۱۳۵۷ معمولاً گاهی که به شهرها می‌رفتند همانند زنان شهرنشین ایران چادر بر سر می‌کردند. زنان قشقایی لباسشان را خود از پارچه‌هایی که از شهرها و فروشنده‌های دوره گرد می‌خریدند می‌دوختند. ایشان کفش‌های دست ساز معمول در ایران را به پا می‌کنند. زنان خاصان قشقایی نیز همان لباس زنان عادی قشقایی را می‌پوشند. آنهایی نیز که از ۱۹۰۵ به شهرها آمده‌اند لباس زنان طبقه بالای شهری را می‌پوشند.[۵۱]

کودکان قشقایی معمولاً لباس‌هایی همانند بزرگترهایشان می‌پوشند. گاهی به پسرها تا سه سالگی لباس دختران را می‌پوشند تا آل را گمراه کنند و از چشم زخم دورشان دارند

  • مدیر قشقایی

چادر

عشایر قشقایی در چادر زندگی می‌کنند. بخش بالایی چادر (سقف آن) سیاه‌چادر نام دارد و از موی بز بافته می‌شود. بخش دیگر دیواره جانبی است که چیق (یا چیت) نام دارد و از ترکیب نی و موی بز ساخته می‌شود[۴۸]

درون چادر قشقایی

چادرهای ایلی را از موی بز و به رنگ سیاه می‌بافند. این چادرها به شکل مستطیل است و از چند بخش گوناگون: سقف، لتف‌های اطراف چادر، تیرک‌ها، چند قطعه «کمَّج» یا «کمجِّه»، بندها، میخ‌های بلند چوبی، میخ‌های کوچک چوبی که به نام «شیش» خوانده می‌شود و لفاف یا «چیق» یا «نی چی» اطراف چادر تشکیل شده‌است. لتفها از جنس سقف و به رنگ سیاه بافته می‌شوند. پهنای لتف یک متر و درازای آن نامعین است و گاهی تا ده متر می‌رسد. لتفها با میخهای کوچک چوبی «شیش» به سقف متصل می‌گردند. تیرکها و کمج‌ها نگهدارنده سقف چادرند. سر تیرکها در زیر سقف، در سوراخ کمج‌ها قرار می‌گیرد. شکل چادر در تابستان و زمستان فرق می‌کند. در زمستان بیشتر تیرکها در میان و سراسر چادر قرار می‌گیرند و سقف را به شکل مخروط درمی‌آورند تا هنگام ریزش باران، آب از لبه سقف و به زمین بریزد. پیرامون چادر نیز جوی کوچکی حفر می‌کنند که آب باران در آن جاری می‌شود ولی در تابستان و بهار تیرکها را در اطراف چادر قرار می‌دهند تا سقف صاف و هموار باشد. در تابستان چادر تنها در بخشی که اسباب خانه و رختخواب‌ها قرار می‌گیرد دیوار دارد. در زمستان و پایان پائیز سه طرف چادرها با لتف پوشیده می‌شود و تنها راه ورود و خروج، یک ضلع پهنای چادر است. «نی چی» یا «چیق» حصیری است از نی که از درون، دورادور بخش پایین چادر گذاشته می‌شود تا درون چادر از دید خارج شود و از باران و سرما محفوظ بماند. باید دانست که بیشتر لوازم زندگی و خواربار و رختخواب و پوشاک و وسایل دیگر را در جوال‌ها وخورجین‌ها و خوابگاه‌ها یا چمدان‌ها می‌گذارند و آنها را در امتداد درازای چادر، منظم و مرتب روی هم می‌چینند و گاهی یک جاجیم بزرگ منگوله دار و زیبا بر روی سراسر آنها می‌کشند.[۴۹]

چادرسیاه

: از موی بز تهیه می‌شود و تنها مادهٔ خارجی که درآن کاربرد دارد چوب است. چادرسیاه هم در تابستان و هم درزمستان مسکن مردم ایل است و از خصوصیات آن آسانی حمل آن است. برای جلوگیری ازورود آب باران درقسمت داخلی چادر شیاری رادرست می‌کنند که آب‌های ریخته شده ازاطراف این شیارها به سمت بیرون چادرمی‌روند. مساحت این چادرها بین ۱۵تا۲۰مترمربع وبرای خان‌ها حتی به۴۰مترمربع هم می‌رسد. چیق: در دو نوع ساده و آلاچیق بافته می‌شود که نوع سادهٔ آن برای حفاظت بره‌های کوچک در فصل سرما در کنار یا پشت چادر بنا می‌شود و نوع دوم آن را دراطراف چادرسیاه می‌کشند تااز ورود سرما و گردوخاک به داخل چادر جلوگیری کنند که این نوع چیق از نی و ترکه‌های باریک ایجاد می‌شود که نوع ترکه‌های باریک ازجنس درخت گز است که درطول۱٫۵متر تهیه می‌شود.[۵۰]

به جز چادرهای سیاه که چادر رسمی ایلی است، چادرهای برزنتی سفید یا اخرائی رنگ دو پوششه آفتاب گردان یا مخروطی برای پذیرائی مهمان‌ها و برای استفاده در جشن‌ها و عروسی‌ها نیز وجود دارد. در جشن‌ها دامن این چادرها را بالا می‌زنند تا تماشاچیان صحنه را بهتر ببینند. گاهی در درون این چادرها شستشو می‌کنند. چادرهای دو پوششه را در اصفهان می‌سازند. بجز این چادر، یک نوع چادر کوچک مستطیلی شکل از کرباس سفید رنگ نیز دارند که ویژه آبریزگاه است. در قسمت وسط چادر آبریزگاه چاله کوچکی کنده‌می‌شود.

  • مدیر قشقایی

کوچ

کوچ قشقایی‌ها

قشقایی‌ها همه ساله بین سرزمین‌های سردسیر (ییلاق) و سرزمین‌های گرمسیر (قشلاق) کوچ می‌کنند.

سردسیر (ییلاق) قشقایی‌ها دو منطقه را در بر می‌گیرد. یک منطقه، میان شیراز و دشت ارژن تا اطراف کازرون قرار گرفته است. منطقه دیگر، در شمال شرقی شیراز قرار دارد و از سپیدان (اردکان فارس) تا مرزهای کهگیلویه و از شمال آباده تا شهرضا ادامه می‌یابد و به سرحد بزرگ معروف است. در این منطقه که تا همسایگی بختیاری‌ها و دامنه کوه دنا را در بر می‌گیرد، طوایف مختلف قشقایی پراکنده می‌شوند.

گرمسیر (قشلاق) اولیه قشقایی‌ها در جنوب شرقی فارس بوده که از مناطق کم ارتفاع جلگه‌ای و پست لار، جهرم، فیروزآباد آغاز شده تا کرانه‌هایخلیج فارس ادامه میابد، طوایف عمله، شش بلوکی، فارسی مدان، کشکولی کوچک و چند طایفه وابسته در گرمسیر اولیه قشلاق می‌نمایند. گرمسیر دره شوری‌ها، کشکولی بزرگ و شاخه‌های وابسته در مناطقی از کازرون تا نزدیکی‌های بهبهان و حدود بندر گناوه ادامه می‌یابد. قشقایی‌ها که به قشلاق اولیه و قدیمی می‌روند به نام «ابه‌های فارس» و آنها که به مغرب و جنوب غربی کشور قشلاق می‌کنند به نام «ابه‌های بهبهان» معروفند.

چتروم بزرگ قشقایی ها جهت ورود به جمع قشقایی ها کلیک کنید

www.qashqaichat.ir

  • مدیر قشقایی